معنی زوزه کش اهنی

لغت نامه دهخدا

زوزه

زوزه. [زَ / زِ] (اِ) نوحه را گویند. (برهان). آواز نوحه گر. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). گریه و ناله و زاری. (ناظم الاطباء). در ترکی بمعنی گریه و نوحه و شور و مشغله یعنی غوغا. (غیاث). ناله و مویه. (فرهنگ فارسی معین). || ناله ٔ سگ. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ناله ٔ سگ و شغال. (فرهنگ فارسی معین). آوای شغال و سگ و گرگ، چون بکشد آواز خود را گاه سرما و امثال آن. (از یادداشت های بخط مرحوم دهخدا).


زوزه کشیدن

زوزه کشیدن. [زَ / زِ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب) آواز برآوردن سگ و شغال و امثال آن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ناله کردن سگ و شغال. (فرهنگ فارسی معین). || آوازی چون آواز شغال و سگ صدمه دیده و مانند آن برآوردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).ناله کردن (مطلقاً). موییدن. (فرهنگ فارسی معین).


کش کش کش

کش کش کش. [ک ِ ک ِ ک ِ / ک ُ ک ُ ک ُ] (صوت) آوازی که بدان سگ را بر سگی یا بر غریبی آغالند. (یادداشت مؤلف). || کلمه ای است که برای آرام کردن طفل شیرخواره ٔ گریان و خوابانیدن او گویند و عرب بیسک و ویسک گوید. (یادداشت مؤلف).


کش کش

کش کش. [ک َ ک َ] (اِ) آنکه در پاره ای از اراضی کم آب چون کرمان آب را با آلتی مخصوص بجریان آرد. (یادداشت مؤلف). || (ق مرکب) خوش خوش. باکشی:
دجله ززلفش مشکدم زلفش چو دال دجله خم
نازک تنش چون دجله هم کش کش خرامان دیده ام.
خاقانی.

فارسی به عربی

زوزه

عویل


زوزه کشیدن

عواء، عویل

گویش مازندرانی

زوزه

گریه ی همراه با ناله

فرهنگ فارسی هوشیار

زوزه

ناله و زاری سگ

فرهنگ معین

زوزه

(زِ) (اِ.) ناله، ناله سگ و شغال.

فرهنگ عمید

زوزه

نالۀ سگ،
بانگ شغال،

مترادف و متضاد زبان فارسی

زوزه

جیغ، ضجه، فریاد، مویه، ناله

معادل ابجد

زوزه کش اهنی

411

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری